فروردین ۰۴، ۱۳۸۹

گرم کردن قبل از کنسرت


ترجمه آزاد از استرینگز دیلی، نشریه اینترنتی روزانه مجله استرینگز

شاید بتوان گفت نوازندگان زهی در هیچ مورد بدتر و سهل‌انگارتر از گرم کردن پیش از شروع کنسرت نیستند! بیشتر نوازندگان اصلا گرم نمی‌کنند، ولی بعضی از نوازندگان برای خود برنامه مدونی(1) برای گرم کردن دارند که ممکن است ده دقیقه یا بیشتر طول بکشد

گرم کردن نیاز به زمان طولانی ندارد. دیده شده نوازندگانی تا نیم ساعت هم گرم می‌کنند، ولی این را بیشتر باید تمرین خواند تا گرم کردن! برای این منظور حدود ده دقیقه می‌تواند کافی باشد به عنوان یک حد اقل، و پانزده دقیقه قطعا می‌تواند عالی باشد به عنوان حداکثر

آلیس کودلو که سی وپنج سال است ویولا نواز اول ارکستر سنفونیک شارلوت است می‌گوید، گرم کردنش قبل از کنسرت به طور معمول پانزده دقیقه طول می‌کشد. اضافه می‌کند در زمستان، گرفتن دست زیر آب گرم بعد از رسیدن به تالار هم باید به این زمان افزوده شود

نوازندگانی که مشکل تاندون دارند، یا در شانه یا آرنج اشکال دارند، باید حتی قبل از باز کردن جعبه ساز به نرمشهای کششی بپردازند. هر پزشک عمومی می‌تواند نرمشهای کششی مناسب هر نوازنده را آموزش دهد

کودلو کارش را با کشش دستها شروع می‌کند. دستها را باز می‌کند و تا نوک انگشتان کاملا می‌کشد و آرام رها می‌کند، و این سیکل را چند بار تکرار می‌کند. سپس نوبت مچها می‌رسد که با حرکت دایره‌ای بکشد. بعد هم به انگشتان می‌رسد، هر انگشت را جداگانه قوس می‌دهد و باز می‌کند، یکی بعد از دیگری. تازه بعد از این به سراغ سازش می‌رود

باید توجه داشت در جریان گرم کردن با ساز، دست چپ زیاد خسته نشود. کودلو با تمرین آهسته و ملایم تریل شروع می‌کند، روی هر چهار سیم به نوبت. اول روی بم‌ترین سیم، تریل انگشت اول و دست باز می‌گیرد، خیلی ملایم و بدون فشار زیاد، بعد تریل دوم با اول، سوم با دوم، و چهارم با سوم، و بعد به سیم بعدی می‌رود

آلیس گاهی هم به اتودهای سوچیک رو می‌آورد، هر چند این اتودها غالبا مورد نفرت نوازندگان هستند! شاید موسیقی زیبایی نباشند این اتودها، ولی برای گرم کردن با انگشت گذاریهای متنوع خیلی خوبند. کودلو پنج یا شش گام ماژور و مینور را از بم به زیر و از زیر به بم می‌رود، خیلی آهسته، با کمترین فشار، و بدون ویبراسیون

کودلو برای گرم کردن دست راست از آرشه‌های کامل شروع می‌کند، و خیلی نرم و ملایم همه نتها را با کل طول آرشه می‌زند. بعد از پنج دقیقه، چند گام سه اکتاوی می‌نوازد، ابتدا آهسته و بعد تندتر. چند گام ماژور و مینور را با تنهای طولانی مثل گرد می‌زند، و کم‌کم دو نت و سه نت و بیشتر را با یک آرشه می‌نوازد. این هم حدود پنج دقیقه طول می‌کشد

بعد از همه این کارها، کودلو گرم کردن را کافی تلقی می‌کند و می‌رسد به تمرین، یعنی نواختن پاساژهای مشکل قطعاتی که باید در برنامه اجرا شوند، ابتدا آهسته و به تدریج با سرعت اصلی. می‌گوید این مراحل کاملا برای آمادگی قبل از کنسرت کافی است. نباید همه انرژی را صرف گرم کردن قبل از برنامه کرد

توضیح (1) چند بار خوانندگانم پرسیده‌اند در خصوص افزودن یای وحدت یا نکره به صفت به جای اسم، یک بار پاسخ دهم برای همیشه. من متخصص ادب فارسی نیستم، هیچ ادعا هم ندارم، راست می‌گویم، نه به اطوار. ولی چندان بی‌اطلاع هم نیستم از دستور زبان فارسی، علوم بدیع منثور و منظوم، و صرف و نحو. آن قدر می‌دانم که صفت نکره و معرفه ندارد و یا، چه نشان وحدت و چه نشان نکره، باید به اسم بچسبد نه به صفت، پس باید گفت برنامه‌ای مدون. اما در زبان روز چنان این غلط رایج شده که خلافش دور از فصاحت است. پسر خوبی است به جای پسری خوب است، و پرتقال آبداری است در جای پرتقالی آبدار است نمونه‌های دیگری است... حالا که دیدم "است" را چندین بار تکرار کرده‌ام در یک گله جا، همین جا اضافه کنم، جای دیگر هم گفته‌ام، من تکرار را بد نمی‌دانم، سهل است، گاهی دوستش دارم که آهنگی به کلام می‌دهد

۶ نظر:

  1. مرسی، خیلی جالب و آموزنده بود.
    در مورد "یائ نکره و وحدت"با شما موافقم. ممنون که به این نکته مهم اشاره کردید.

    پاسخحذف
  2. سلام
    از عمد این گونه ست یا حتما باید این جا کم آورد
    ما که آوردیم
    سال نو مبارک

    باخ هم بد نیست گاهی

    پاسخحذف
  3. سلام فاریا.سلام.سلام .سلام
    سالت سبز
    ونکوور پر از شکوفه شده.المپیک هم امد و رفت.خبر شهز را دارم خبر تو را نه.
    حالا در دنیای نکره ی ونکوور دو معرفه دارم.روشن آمد یو بی سی.
    فاریا؟من به تو اعتماد دارم.به خورشید ونکوور بگو نرم بتابد به صورت روشن من.به باد وونکوور بگو آهسته بروبد.بارانش را بگو نرم ببارد.فاریا.من به تو اعتماد دارم.ونکوور را به تو سپردم.خدایان را نیز.من اینجا، در قله ی این قاف، سیزیف وار میسوزم،پرومته وار می سازم.تو اما مراقب آتش باش که هر چه امید در دنیا،من به تو بسته ام. اینجا تنهایی آرشه میکشد به روح.برای گرم کردن،میسوزاند.دستها را زیر خون گرم میکنند دولت مردان دیار.من هر چند روز یکبار به بهشت زهرا میروم.هر بار آباد تر است.یکی امده بود سنتور مینواخت کنار پایور.فرمان بهبود را میشناختی؟همو بود که بار اول دستم را کلاویه ها اشنا کرد.اوهم خوابید.بهشت اینجا آباد است.

    پاسخحذف
  4. لابد از سر کار آمده ای.سویچ ماشین را گذاشته ای روی عسلی.کتت را آویزان کرده ای.چتر که نبرده بودی؟
    ابری بود امروز ولی نبارید.نمه بارانی زد البته که حیف بود دریغ کنی از خودت.خب ایها راگفتم که بگویم خسته نباشی.نمیشود از اینجا برایت چای تازه دم دریانی که بامغز هل کوبیده دم کرده ام بفرستم. موسییقی و قلم برای تو.تو برای خدایان وخدای کوچک خانه ات برای کائنات پایدار بماناد.همین.گاهی وقتها قلم بد مانع نوشته ی خوب میشود.ولی حاشا که هیچ قلمی مانع حس خوب نمیشود.فاریا.احترام عمیق مرا بپذیر.احترام عمیق مرا به ساعت ونکوور و با ساعت تهران و به ساعت تمامی آفرینش بپذیر.

    پاسخحذف
  5. salam
    In jaa ham ba haar ast o shokoofeh
    Jaa ye doostan khalist
    baa raan ham me aayad ne me aayad
    gaa he jaa yee

    پاسخحذف
  6. یکی از عقل می لافد
    یکی تامات می بافد
    بیا کین داوری ها را به نزد داور اندازیم
    چای با طمع هل هم بد نیست
    !!؟؟

    پاسخحذف

Free counter and web stats