بهمن ۲۷، ۱۳۸۸

حادثه لژسواری در المپیک

بعد از حادثه تلخ فوت لژسوار گرجی در تمرین، فقط چند ساعت قبل از افتتاح بازیهای زمستانی ونکوور، نوک قلمها تیز شد برای حمله به کانادا و دولت کانادا و مسؤولان کانادایی برگذاری بازیها. بامزه است، هفت سال است می‌بینم و می‌شنوم که این سرزمین زیبا منفور این عده است، ولی ترکش نمی‌کنند، سهل است، از روز اول ورود مهاجران جدید یقه می‌درانند که تا دیر نشده برگردید که این دیار مدینه نیست، چه رسد به فاضل

باری، لازم دیدم از دید تخصصی دو سطر توضیح دهم. خواستم بگویم از دیدی بی‌طرف، دیدم این کلیشه نخ نما به قدری بی‌مزه شده که هیچ‌کس باورش نمی‌کند. پس راستش بگویم که من عاشق ونکوورم و عاشق کشور دومم کانادا. روزنامه‌نویس و خبرنگار هم نیستم که خودم را مجبور کنم به بی‌طرفی. با این همه، این توضیحم کاملا تخصصی است

شرکت مهندسی مشاور سندول، که بعد از گلاتمن-سیمسون دومین شرکت کانادایی است که در گروه سازه‌اش کار کرده‌ام، قبل از پیوستن من به این گروه، طراحی پیستهای پرش اسکی در ویسلر را برعهده گرفت و این پروژه پس از افتتاح، جایزه بهترین سازه سال 2008 انجمن سازه‌های فولادی کانادا(1) را دریافت کرد. هر چند در تیم این پروژه نبودم، به عنوان عضوی از گروه سازه سندول شاهد بودم، پس از اتمام طراحی و اجرای این پیست، حداقل سه بار، تا جایی که من اطلاع دارم، نمایندگان کمیته بین‌المللی المپیک از پروژه بازدید کردند و اشکالهایی را تذکر دادند که رفع شد، تا در نهایت جواز مطابقت آن با استانداردهای کمیته صادر شد. مقصود این که بی‌تردید استاندارد بودن پیستهای لژ هم بارها بازرسی شده و جواز لازم از کمیته بین‌المللی المپیک دریافت شده قبل از بازیها. اگر هم پیست مشکلی داشته، که نداشته، اگرنه مقامات گرجی فریادشان به آسمان رسیده بود، گناهش بر گردن استانداردهای جهانی است و نه مسؤولان کانادا یا بریتیش کلمبیا یا ونکوور. در حرفه ما هم، اگر آیین‌نامه‌ها و استانداردها رعایت شوند، در صورت بروز مشکلی برای ساختمان، مهندس طراح مسؤول نیست. بد نیست اضافه کنم، کمیته بین‌المللی المپیک در بیانیه‌ای که یک روز بعد از حادثه صادر کرد همه این موارد را با صراحت اعلان کرد، اگر می‌شنیدند، نیازی به این توضیح من نبود

نمی‌توانم همین جا اضافه نکنم این افتخار را که سازه ساختمان کانونشن سنتر ونکوور هم همین جایزه بهترین سازه را، پس از افتتاح در سال 2009 دریافت کرد، همان ساختمانی که عضو تیم طراحی آن بودم در شرکت گلاتمن-سیمسون

بد نیست دو کلمه هم در مورد تظاهرات ضد المپیک بنویسم، که طی آن پنجاه شصت نفر آنارشیست، که همیشه همه جا هستند، با شکستن شیشه‌های قدی فروشگاههای مرکز شهر می‌خواستند شادی و جشن دو میلیون ساکن ونکوور و سیصدهزار مهمان را برهم بزنند. این عده در روز افتتاح هم دو جا راه را بر حامل مشعل بستند و پلیس ونکوور، که تصور باز کردن راه با خشونت را هم نمی‌کرد، هر دو بار مسیر را تغییر داد، ولو به بهای دیر رسیدن مشعل به استادیوم و مراسم افتتاح. ولی وقتی این عده صندوقهای فروش روزنامه را از جا کندند و شروع کردند به شکستن شیشه‌ها، دیگر پلیس درنگ نکرد در مواجهه با آنان، که به دستگیری هفت نفر منجر شد. و البته دو میلیون هم‌شهری ونکووری که با مالیات حقوق می‌دهیم به پلیس، انتظاری دیگر نداشتیم. تصویر بامزه‌ای که از این برخوردها منتشر شده جوان موبوری را نشان می‌دهد که به نظر نمی‌رسد حتی یک در هزار ژن بومی امریکای شمالی داشته باشد، بر پلاکاردش نوشته در سرزمین غصبی المپیک برگذار نکنید

(1) Canadian Institute of Steel Construction, CISC

هیچ نظری موجود نیست:

ارسال یک نظر

Free counter and web stats