ايران زمين در طی تاريخ فرهنگ بشری، خاستگاه بسياری از بزرگان هنر و دانش جهان بوده است. يکی از اين بزرگان امينالله حسين است که در موسيقی علمی به جايگاه جهانی دست يافت، هر چند در همه دوره زندگی تنها هفت روز را در ايران سر کرد
امينالله آندره حسين به سال 1905 در سمرقند متولد شد، در خانوادهای بازرگان و متعين که از اميری به حسين تغيير نام داده بود و اصل ايرانی داشت. نخستين کسی که گوش امين الله را به موسيقی سپرد مادرش بود، که با صفحههای گرامافون از استادان آواز و تار ايرانی، فضای خانه را از آوای فرشتگان میآکند
به زودی خانواده به مسکو کوچ کرد تا امکان تحصيل منظم امينالله فراهم شود. همان جا بود که در سال 1917 انقلاب بلشويکی روی داد و پدر ناگزير او را برای ادامه تحصيل به آلمان فرستاد، تا پس از پايان دبيرستان علاقه پدر را به داشتن فرزندی طبيب تامين کند. اما سرنوشت که چون چرخی دائم در گردش است (آغازين مصراع ترانه کارمينا بورانا اثر کارل ارف) موسيقیدوست جوان را از آلمان به فرانسه رهنمون شد، تا نخستين ايرانی يا ايرانیالاصل شود که به کنسرواتوار پاريس قدم نهاد. در آلمان هم البته همزمان با طب، از محضر استادان کنسرواتوار اشتوتگارت، آرتور اشنابل در پيانو و کلات در آهنگسازی بهره برد. به نظر میرسد پدر کمکهای مالی را بعد از اين داستان قطع کرد، چرا که پس از آن امينالله هميشه با تهيدستی مواجه بود. میگفت بعد از نخستين اجرای جهانی سنفونی پرسپوليس که با اقبال بینظير شنوندگان پاريسی روبهرو شد، وقتی با همسر فرانسوی به طرف منزل میرفت ، پشيزی برای صرف شام نداشت
در واقع تنها منبع درآمد حسين تصنيف موسيقی فيلم بود و اکثر آثارش در اين زمينه به فيلمهای به کارگردانی فرزندش روبر حسين مربوط میشود. بعدها در سالهای دهه 1970 از کمکهای مالی بانو فرح ديبا (پهلوی) هم بهرهمند شد تا مانند چايکوفسکی پس از دريافت کمک مالی از نادژدا فون مک، با فراغتی بيشتر به خلق آثارش بپردازد. خالی از لطف نيست به عنوان خاطرهای از يک شب فراموش نشدنی در کنار آهنگساز اضافه کنم از کارهای سفارشی نظير موسيقی فيلم بيزار بود و توصيه میکرد قبل از پرداختن به آهنگسازی به عنوان کاری مقدس، ابتدا آلودگی بدن بعد از کار روزانه زدوده شود، و سپس آلودگی ذهن از کارهای سفارشی برای امرار معاش
موسيقی حسين آکنده است از نغمههای ايرانی و عشق به ايران زمين در آن موج میزند. تار را در حد استادی مینواخت و در حاشيه جلد صفحه راپسودی ايرانی، نگارنده را به فراگيری اين ساز تشويق کرد. فارسی را به شيرينی صحبت میکرد و به خوبی مینوشت. بهترين آثار او که اکثرشان پروگراماتيک هستند، يا تم ايرانی دارند، يا داستان ايرانی، يا هر دو. دو سنفونی نفيس حسين، آريا و پرسپوليس، از کوچ آريايیها به سرزمين پارس و بعد شکوه و عظمت هخامنشيان حکايت دارد
اثر درخشان حسين مينياتورهای ايرانی و سوئيت شهرزاد که بعد با هم موسيقی باله شهرزاد را تشکيل دادند، در سال 1975 تصنيف شد. اين مينياتورها قطعات ارکستری کوتاهی هستند که تم آنها را اکثر ايرانيان موسيقیدوست می شناسند، شايد بی آن که نام اثر را بدانند يا مصنف آنها را بشناسند. برای اجرای همين باله بر صحنه تالار رودکی بود که حسين در پاييز 1977 برای اولين و آخرين بار به ايران سفر کرد
چهار قطعه بینظير برای تار سلو با مايه ايرانی، از زيباترين کارهای حسين به شمار میآيند؛ راپسودیهای ايرانی نمره 1 و 2 که اولی در شور است و دومی در چهارگاه که با چهار مضرابی به راستی زيبا پايان میيابد؛ قطعه "تو را دوست دارم وطنم" و قطعه "عبادت زردشت". البته حسين تغييراتی در پردههای تار داده بود که سازش را منحصر به فرد ساختهبود و تا جايی که نگارنده اطلاع دارد بعد از او کسی آن را دنبال نکرد
تصنيفات امينالله حسين برای دیگر سازها غير از تار منحصر است به آثاری برای پيانو که ساز اصلی او محسوب میشد. قطعاتی کوتاه برای پيانو سلو بر اساس رباعیهای خيام و سه کنسرتو برای پيانو و ارکستر آثار او در اين زمينه هستند
اکثر آثار حسين بر روی صفحههای موسيقی از شرکتهای بزرگ صفحه پرکنی از قبيل فيليپس ضبط شده و موجود است. برگزيدهای بازاری از اين آثار بر روی دو کاست جمعآوری شده و در بازار تهران در دسترس علاقهمندان است. اين دو کاست هر چند نمیتواند نظر موسيقيدوستان جدیتر را جلب کند وپخش آنها در زمان حيات آهنگساز مورد اعتراض او بود، ولی برای آشنايی عموم ايرانيان با هنر و نام امينالله حسين بد نيست. نامی که پس از وفات او به سال 1983 و نيز بعد از گذر يک نسل دارد فراموش می شود. حتی موسيقيدانان برجسته فعلی ايران در کنسرتهای بیشمار خود اثری از او نمیگنجانند، دير نخواهد بود که جبر زمان گريبان آنان را نيز خواهدگرفت، اگر آن قدر خوش شانس باشند که يک نسل ستايشگر آثار آنان باشد، بر دوام
از نشریه دانستنیها، چاپ ونکوور، 24 تیر 1384
امينالله آندره حسين به سال 1905 در سمرقند متولد شد، در خانوادهای بازرگان و متعين که از اميری به حسين تغيير نام داده بود و اصل ايرانی داشت. نخستين کسی که گوش امين الله را به موسيقی سپرد مادرش بود، که با صفحههای گرامافون از استادان آواز و تار ايرانی، فضای خانه را از آوای فرشتگان میآکند
به زودی خانواده به مسکو کوچ کرد تا امکان تحصيل منظم امينالله فراهم شود. همان جا بود که در سال 1917 انقلاب بلشويکی روی داد و پدر ناگزير او را برای ادامه تحصيل به آلمان فرستاد، تا پس از پايان دبيرستان علاقه پدر را به داشتن فرزندی طبيب تامين کند. اما سرنوشت که چون چرخی دائم در گردش است (آغازين مصراع ترانه کارمينا بورانا اثر کارل ارف) موسيقیدوست جوان را از آلمان به فرانسه رهنمون شد، تا نخستين ايرانی يا ايرانیالاصل شود که به کنسرواتوار پاريس قدم نهاد. در آلمان هم البته همزمان با طب، از محضر استادان کنسرواتوار اشتوتگارت، آرتور اشنابل در پيانو و کلات در آهنگسازی بهره برد. به نظر میرسد پدر کمکهای مالی را بعد از اين داستان قطع کرد، چرا که پس از آن امينالله هميشه با تهيدستی مواجه بود. میگفت بعد از نخستين اجرای جهانی سنفونی پرسپوليس که با اقبال بینظير شنوندگان پاريسی روبهرو شد، وقتی با همسر فرانسوی به طرف منزل میرفت ، پشيزی برای صرف شام نداشت
در واقع تنها منبع درآمد حسين تصنيف موسيقی فيلم بود و اکثر آثارش در اين زمينه به فيلمهای به کارگردانی فرزندش روبر حسين مربوط میشود. بعدها در سالهای دهه 1970 از کمکهای مالی بانو فرح ديبا (پهلوی) هم بهرهمند شد تا مانند چايکوفسکی پس از دريافت کمک مالی از نادژدا فون مک، با فراغتی بيشتر به خلق آثارش بپردازد. خالی از لطف نيست به عنوان خاطرهای از يک شب فراموش نشدنی در کنار آهنگساز اضافه کنم از کارهای سفارشی نظير موسيقی فيلم بيزار بود و توصيه میکرد قبل از پرداختن به آهنگسازی به عنوان کاری مقدس، ابتدا آلودگی بدن بعد از کار روزانه زدوده شود، و سپس آلودگی ذهن از کارهای سفارشی برای امرار معاش
موسيقی حسين آکنده است از نغمههای ايرانی و عشق به ايران زمين در آن موج میزند. تار را در حد استادی مینواخت و در حاشيه جلد صفحه راپسودی ايرانی، نگارنده را به فراگيری اين ساز تشويق کرد. فارسی را به شيرينی صحبت میکرد و به خوبی مینوشت. بهترين آثار او که اکثرشان پروگراماتيک هستند، يا تم ايرانی دارند، يا داستان ايرانی، يا هر دو. دو سنفونی نفيس حسين، آريا و پرسپوليس، از کوچ آريايیها به سرزمين پارس و بعد شکوه و عظمت هخامنشيان حکايت دارد
اثر درخشان حسين مينياتورهای ايرانی و سوئيت شهرزاد که بعد با هم موسيقی باله شهرزاد را تشکيل دادند، در سال 1975 تصنيف شد. اين مينياتورها قطعات ارکستری کوتاهی هستند که تم آنها را اکثر ايرانيان موسيقیدوست می شناسند، شايد بی آن که نام اثر را بدانند يا مصنف آنها را بشناسند. برای اجرای همين باله بر صحنه تالار رودکی بود که حسين در پاييز 1977 برای اولين و آخرين بار به ايران سفر کرد
چهار قطعه بینظير برای تار سلو با مايه ايرانی، از زيباترين کارهای حسين به شمار میآيند؛ راپسودیهای ايرانی نمره 1 و 2 که اولی در شور است و دومی در چهارگاه که با چهار مضرابی به راستی زيبا پايان میيابد؛ قطعه "تو را دوست دارم وطنم" و قطعه "عبادت زردشت". البته حسين تغييراتی در پردههای تار داده بود که سازش را منحصر به فرد ساختهبود و تا جايی که نگارنده اطلاع دارد بعد از او کسی آن را دنبال نکرد
تصنيفات امينالله حسين برای دیگر سازها غير از تار منحصر است به آثاری برای پيانو که ساز اصلی او محسوب میشد. قطعاتی کوتاه برای پيانو سلو بر اساس رباعیهای خيام و سه کنسرتو برای پيانو و ارکستر آثار او در اين زمينه هستند
اکثر آثار حسين بر روی صفحههای موسيقی از شرکتهای بزرگ صفحه پرکنی از قبيل فيليپس ضبط شده و موجود است. برگزيدهای بازاری از اين آثار بر روی دو کاست جمعآوری شده و در بازار تهران در دسترس علاقهمندان است. اين دو کاست هر چند نمیتواند نظر موسيقيدوستان جدیتر را جلب کند وپخش آنها در زمان حيات آهنگساز مورد اعتراض او بود، ولی برای آشنايی عموم ايرانيان با هنر و نام امينالله حسين بد نيست. نامی که پس از وفات او به سال 1983 و نيز بعد از گذر يک نسل دارد فراموش می شود. حتی موسيقيدانان برجسته فعلی ايران در کنسرتهای بیشمار خود اثری از او نمیگنجانند، دير نخواهد بود که جبر زمان گريبان آنان را نيز خواهدگرفت، اگر آن قدر خوش شانس باشند که يک نسل ستايشگر آثار آنان باشد، بر دوام
از نشریه دانستنیها، چاپ ونکوور، 24 تیر 1384
با درود
پاسخحذفاز خواندن بخش موسیقی وبلاگ شما بسیار بسیار لذت بردم. منهم شیفته موسیقی کلاسیک و موسیقی خوب هستم و در این میان امین الله حسین را هم بسیار علاقه مند بوده و هستم. همین الان که وبلاگ شما را خواندم، به کاستی از او تحت عنوان " تار امین الله حسین" "تو را دوست دارم وطن من" گوش می دهم . متاسفانه امین الله حسین را ایرانی ها کم می شناسند و خوشحالم که شما او را معرفی کرده اید. پیروز باشید
Afarin bar shoma ke yade in bozorgane honar irani ra zende negah midarid. Midanid Iranian kharej az keshvar az koja mitavanad CD assare Aminolah Hossein ra tahiye konand??
پاسخحذفYa eykash khode shoma ghatati az in honarmand bozorg ra be sourate mp3 baraye download dar sitetan migozashtid, chunke tahiyeye in asar emrooz besyar moshgel hast va in bozorgaan dar hale faramoosh shodan hastan. Ba sepasgozari az shoma .
Ravane in bozorgan Irani manande Aminollah Hossein, Melik Aslanian va besyari digar shad bashad
از اینکه به معرفی یکی از بهترین آهنگسازان معاصر ایرانی می پردازید باعث مباهات ایرانیان هستید
پاسخحذفدر ضمن اخیرا یک پیانست ایرانی برای اولین بار در اروپا یکی از کنسرتو های حسین را با ارکستر سمهونیک آلمان اجرا کرده که در یوتوب منتشر شده اجرایی بسیار تمیز و گیرا
http://www.youtube.com/watch?v=PwbwhDycS_Q
جاوید باشید
ارادتمند فرشید