شاید بتوان نخستین نشانه های تشکیل ارکستر سنفونیک تهران را در ارکستر بلدیه به سال 1313 یافت که به همت شهرداری تهران با چهل نوازنده به رهبری سروان مین باشیان آغاز به کار کرد. اما هسته اصلی ارکستر، بی تردید آن بود که در سال 1325 بعد از انتصاب پرویز محمود به ریاست هنرستان عالی موسیقی شکل گرفت
پس از عزیمت محمود و بعد روبیک گریگوریان به امریکا، ارکستر تا مدتی تعطیل شد، تا سال 1331 که مرتضی حنانه و بعد سرژخوتسیف رهبری آن را بر عهده گرفتند. چهار سال بعد نوبت حشمت سنجری بود که باتون رهبری ارکستر را به دست گیرد و با هنر و هم مدیریت خود، کنسرتهایی منظم در تالار فرهنگ برگذار کند. گفته می شود خاطره انگیز ترین کنسرت این دوره آن بود که دهم آذر 1335 ارکستر با تکنوازی تانیا آشوت کنسرتو پیانوی نمره 2 شوپن را اجرا کرد
اما آن که ارکستر سنفونیک تهران را با استخدام نوازندگان طراز اول اروپای شرقی به ارکستری در سطح جهانی ارتقا داد فرهاد مشکوة بود که پس از فتح مسابقات بین المللی رهبری و یک سال دستیاری لئونارد برنشتاین در فیلارمونیک نیویورک به عنوان جایزه ، به تهران بازگشت و رهبری دائمی و مدیری ارکستر را در اختیار گرفت. از آن زمان و به خصوص با افتتاح تالار رودکی بود که ارکستر با بهترین استانداردهای جهانی به فصل بندی برنامه ها اقدام کرد و در هر فصل هنری، که معمولا از اواخر شهریور شروع می شد و تا اواخر خرداد ادامه داشت، 19 تا 20 کنسرت برگذار می کرد. ابتدا هر دو هفته یک بار روزهای سه شنبه و چهارشنبه و پنج شنبه، و از سال 54 فقط چهارشنبه شب و عصر پنج شنبه که برنامه ماتینه بود و نوجوانان بالای 12 ساله هم می توانستند در آن شرکت کنند. نیمی از این کنسرت ها را خود مشکوة رهبری می کرد و نیم دیگر را برجسته ترین رهبران جهان به عنوان مهمان. بد نیست همین جا از کنسرت مایستر این سالهای ارکستر، ژرژ ماردیروسیان هم یاد شود، که از یاران اصلی مشکوة بود در پیشبرد سطح کار ارکستر
نخستین کنسرت ارکستر سنفونیک تهران پس از 1357 برنامه ای بود که در سالن کوچک تالار رودکی اجرا شد و ارکستر که نوارنده های اصلی خود را از دست داده بود، با فقط یک ویولا، سنفونی نمره یک بتهوون را - می توانید تجسم کنید با چه کیفیت - اجرا کرد. بعد از آن رهبران و مدیران ارکستر و حتی هنرمندان ارزشمندی چون لوریس چکناوریان نتوانستند ارکستر را سامان دهند و از میراث بزرگانی چون فرهاد مشکوة تنها ارکستری مغشوش، با سازهای فرسوده و برنامه های بی نظم و هرازگاهی باقی مانده است
در اين سالها چيزهاي زيادي تغيير كرده است. از جمله موقعيت موسيقي در ايران و بطور محسوسي وضعيت موسيقي كلاسيك. خدا عمرشان را كم كم ،كم نكند.
پاسخحذف