یکی از دوستان اعتراض داشت که در آنچه نوشته ام ونکوور را بهشتی بی عیب نشان داده ام. راست می گوید. اما به این معنی نیست که غیر ونکوور، یا غیر کانادا جهنم است. فقط دارم تلاش می کنم زیباییهای زندگی انسان و نشانه های تمدن او را بهتر تصویر کنم. بله، بله، می دانم که ما 2500 سال سابقه تمدن داریم و این کانادایی ها تازه 130 سال است ملت شده اند. می دانم که هنر نزد ایرانیان است و بس. می دانم که ما عرفان شرقی داریم، که ما مهمان نوازیم، مهربانیم، و هزار حسن دیگر داریم. اما کاش می شد قدری با چشم باز و بی نظر به نشانه های این تمدن دیرین خود نگاه کنیم. بارز ترین این نشانه ها رانندگی است. اشتباه نکنید، قصدم عامه ناس نیست. منورالفکرهایمان را در نظر دارم که در شب نشینیها از فرهنگ خود سخن می رانند، و صبح روز بعد پشت فرمان می کنند آنچه دیشب به جماعت بی فرهنگ و بی پرنسیپ نسبت داده بودند
البته، بی ادبی می شود، به قول دوست ساختمان سازی که در تورنتو ساکن است، یکی دیگر از مظاهر تمدن ملتها همانا توالتهای عمومی است، اول وجود، دوم فراوانی، سوم تمیزی، و بالاخره دلبازی! و این آخری را در این دیار به نحوی شگفت آور می توانید ببینید
هیچ نظری موجود نیست:
ارسال یک نظر