مدتی است به طرزی عجیب عاشق عکاسی شدهام. این هم شده سرگرمی جدی سوم (مرض جدید به روایتی) بعد از موسیقی و ادبیات. برای "هابی" بهتر از "سرگرمی جدی" پیدا نمیکنم، هست چیزی؟ شک دارمبگذریم، چندین کتاب از کتابخانه گرفتهام و دهها ترفند و تکنیک در آنها خواندهام که کمتر یادم میماند. مشکل سن است دیگر. در ایران که بودیم میگفتیم بیماری شناسنامهای. دوربینم هم البته امکان زیادی ندارد، باید با هر چه دارم بسازم
علیایحال، در دو پست اخیر بلاگ انگلیسی، "برف" و "ماه نور سایه" چند عکس ببینید که سعی کردهام تمرین کنم آنچه آموختهام
هیچ نظری موجود نیست:
ارسال یک نظر