دی ۲۴، ۱۳۸۵

روزی که کانادایی شدم

هفته گذشته در مراسمی در حضور یک قاضی کانادایی شدیم

در این مراسم عالی‌جناب قاضی حدود سی دقیقه سخنرانی کرد که بیشتر آن دلنشین بود. خلاصه‌ای از قسمتهایی که دوست داشتم چنین است، بی شرح و تفسیر

در این مراسم از شما سه سوگند می‌خواهم. اول سوگند وفاداری به ملکه الیزابت دوم به عنوان سمبل حکومت در کانادا، فقط سمبل، نشان، مثل آن که سوگند وفاداری به پرچم کانادا ادا کنید، یا مثل آن که به برگ افرای روی پرچم احترام بگذارید. ملکه نمی‌تواند به شما امر کند، و شما هم ملزم به اطاعت از او نیستید. دوم سوگند به اطاعت از قانون. شما می‌توانید برای تغییر قانون تلاش کنید، ولی تا قبل از تغییر، الزاما باید مطیع آن باشید. توجه کنید که در کانادا مردمانی با مذاهب متنوع، نژادهای رنگارنگ، زبانهای مختلف، و از چند گوشه دنیا در کنار هم به خوبی و خوشی زندگی می‌کنند. در بسیاری جاهای دنیا حتی یکی از این تنوعها می‌تواند موجب نزاع و کشت و کشتار و جنگ باشد و همین الآن هم هست. تنها دلیل خوشبختی ما با این همه تنوع در کنار هم قانون است، قانونی واحد، بدون استثنا، و بدون تبعیض. و سوم سوگند به کمک به هموطن. قسمت عمده‌ای از نظام اداری کانادا متکی به این کمک است به یکی از شکلهای آن، کار داوطلبی. دو بانو اینجا می‌بینید (هر دو نزدیک به هشتاد ساله) که سالهاست داوطلبانه به وزارت مهاجرت کمک می‌کنند تا این مراسم برای شما بهتر برگذار شود. ما ملتی کوچکیم با فقط سی وسه میلیون نفر، ولی مورد احترام همه ملتهای دنیا. همه ما یک فامیل کوچک هستیم و باید به هم کمک کنیم

راستش همان قدر که به ایرانی بودنم می‌بالم، افتخار می‌کنم و خوشحالم که کانادایی هم هستم، ایرانی-کانادایی

۱ نظر:

  1. دوستدار کانادااردیبهشت ۰۳, ۱۳۸۸

    خیلی بهتون تبریک می گم. احساستونو درک می کنم. امیدوارم این افتخار یه روز نصیب منم بشه. بی صبرانه منتظرشم. سلامتی و موفقیت براتون آرزو می کنم

    پاسخحذف

Free counter and web stats