علی فروغ، آن جنتلمن باوقار سالهای 1970 که فخر استادانی چون داوید اویستراخ بود و بارون آرتور گرومیو، و اکنون استاد سایرس فروغ(1) است به روایت خودش، شهرتی دارد در نواختنی آتشین و نگاهی شاعرانه، که شرح و نقدش فرهنگی شده قطور به دوجینی از زبانهای دنیا. مایل بودم همچنان علی بخوانمش که از قهرمانان نوستالژیک جوانیم است، که بر صحنه تالار رودکی، بی حرکتی اضافه، فاخر مینواخت و نرم و مخملین. اویستراخ مجسم بود. اهل خودنمایی نبود، هرگز در اندیشهاش نبود که برای آنکور پاگانینی و وینیافسکی بنوازد، نه این که نمیتوانست، نمیخواست
سایرس فروغ کلکسیونی از جایزههای بزرگ در اختیار دارد، جوایزی از مسابقات بینالمللی چایکوفسکی، مسابقات ویولن ارکستر سنفونیک میلواکی، و مسابقات ملی دوئت ویولن وپیانو، همراه با همسرش کارولین مککرکن. رسیتالهای او در تالارهایی چون کندی سنتر و مجموعه فیلیپس، هر دو در واشینگتن دیسی، طنین افکنده و کنسرتهای او را ارکسترهایی چون سنفونیک میلواکی، رادیو ملی بلژیک، و دولتی مسکو همراهی کردهاند
فروغ در نه سالگی به کنسرواتوار سلطنتی راه یافت و نزد آرتور گرومیو(2) شاگردی کرد، و سپس تحصیلش را در کنسرواتوار چایکوفسکی مسکو با نامدارانی نظیر داوید اویستراخ ادامه داد، تا خود به درجه استادی رسید. هم اکنون عضو هیئت علمی دانشگاه کارنگی ملون در پیتسبورگ است و هم دانشکده هنرهای زیبای کالج روزولت در شیکاگو. شاگردان بیشمارش، در ارکسترهای طراز اول امریکای شمالی پراکندهاند، و بیشتر در ارکسترهای سنفونیک شیکاگو، کلیولند، میلواکی، هوستن، و کلگری. به علاوه از سوی بسیاری از هیئتهای برگذار کننده مسابقههای بزرگ جهان دعوت به داوری میشود، که مسابقات بینالمللی استولبرگ، فستیوال هنرمندان جوان سیاتل، باشگاه شوبرت، و مسابقات بینالمللی سورانتین در این زمرهاند. روجیرو ریچی را اعتقاد بر این است که فروغ یکی از انگشتشمار معلمان خوب ویولن است
سایرس فروغ و کارولین مککرکن، به عنوان سفیران هنری ایالات متحد، کنسرتها و مستر کلاسهای بیشماری در خاور دور و هم امریکای جنوبی برگذار کردهاند. علی یا سایرس فروغ بارها نیز با ساز خود دربارهای سران جهان را به تسخیر درآورده، و برنامههایی در حضور ملکه فابیولا از بلژیک، شاهزاده خانم پائولا از بلژیک، محمدرضا آخرین شاه ایران، و پرزیدنت انورسادات رئیس سابق جمهوری مصراجرا کرده، و به خصوص در برنامهای ویژه به مناسبت سالروز تولد ملکه سیریکیت از تایلند نواختهاست
سایرس فروغ یک ویولن استرادیواریوس 1718 در اختیار دارد
اما، افتخار دارم که استاد فروغ تقاضای من را اجابت کرد و بعد از مطالعه ترجمه و تلخیص فوق از زندگینامهاش، چند سطری به طور اختصاصی برای این وبلاگ قلم زده در یاد و خاطره استادان استاد(3) داوید اویستراخ. ترجمهاش را بخوانید
فاریای عزیز
داوید اویستراخ یگانه بود. نه فقط نوازندهای خارقالعاده و بزرگ، بلکه بیشتر موسیقیدانی بود فداکار، صمیمی، صادق، و شریف. یکی از معدود هنرمندانی بود که صداقت انسانیش در تفسیر و ترجمان آثاری که اجرا میکرد انعکاس داشت، فارغ از این که آهنگساز که باشد و سبک و مکتبش چه. آنانی چون من که از موهبت و افتخار درک محضر او برخوردار شدیم، تا ابد در خاطر خواهیم داشت عشقی را که با فداکاری بیدریغ و گرمای وجودش در ضمیر یکایک ما میپروراند و تاثیری شگرف در ما داشت، تا سرمشقش گیریم که روش زندگی هنرمندان بزرگ چه باید باشد و رفتار آنان در زندگی چگونه. فقط در کنارش بودن کافی بود که از ما موسیقیدانانی بهتر، ویولنیستهایی برتر، و انسانهایی والاتر بسازد. شخصیت یکتای او همواره بر ما نفوذی روحانی داشت، نفوذ یک روح پرفتوح که همواره باقی خواهد ماند
در ضمن، ترجمهای که از زندگینامه من کردهاید بسیار زیباست، و موجب امتنان
سایرس فروغ کلکسیونی از جایزههای بزرگ در اختیار دارد، جوایزی از مسابقات بینالمللی چایکوفسکی، مسابقات ویولن ارکستر سنفونیک میلواکی، و مسابقات ملی دوئت ویولن وپیانو، همراه با همسرش کارولین مککرکن. رسیتالهای او در تالارهایی چون کندی سنتر و مجموعه فیلیپس، هر دو در واشینگتن دیسی، طنین افکنده و کنسرتهای او را ارکسترهایی چون سنفونیک میلواکی، رادیو ملی بلژیک، و دولتی مسکو همراهی کردهاند
فروغ در نه سالگی به کنسرواتوار سلطنتی راه یافت و نزد آرتور گرومیو(2) شاگردی کرد، و سپس تحصیلش را در کنسرواتوار چایکوفسکی مسکو با نامدارانی نظیر داوید اویستراخ ادامه داد، تا خود به درجه استادی رسید. هم اکنون عضو هیئت علمی دانشگاه کارنگی ملون در پیتسبورگ است و هم دانشکده هنرهای زیبای کالج روزولت در شیکاگو. شاگردان بیشمارش، در ارکسترهای طراز اول امریکای شمالی پراکندهاند، و بیشتر در ارکسترهای سنفونیک شیکاگو، کلیولند، میلواکی، هوستن، و کلگری. به علاوه از سوی بسیاری از هیئتهای برگذار کننده مسابقههای بزرگ جهان دعوت به داوری میشود، که مسابقات بینالمللی استولبرگ، فستیوال هنرمندان جوان سیاتل، باشگاه شوبرت، و مسابقات بینالمللی سورانتین در این زمرهاند. روجیرو ریچی را اعتقاد بر این است که فروغ یکی از انگشتشمار معلمان خوب ویولن است
سایرس فروغ و کارولین مککرکن، به عنوان سفیران هنری ایالات متحد، کنسرتها و مستر کلاسهای بیشماری در خاور دور و هم امریکای جنوبی برگذار کردهاند. علی یا سایرس فروغ بارها نیز با ساز خود دربارهای سران جهان را به تسخیر درآورده، و برنامههایی در حضور ملکه فابیولا از بلژیک، شاهزاده خانم پائولا از بلژیک، محمدرضا آخرین شاه ایران، و پرزیدنت انورسادات رئیس سابق جمهوری مصراجرا کرده، و به خصوص در برنامهای ویژه به مناسبت سالروز تولد ملکه سیریکیت از تایلند نواختهاست
سایرس فروغ یک ویولن استرادیواریوس 1718 در اختیار دارد
اما، افتخار دارم که استاد فروغ تقاضای من را اجابت کرد و بعد از مطالعه ترجمه و تلخیص فوق از زندگینامهاش، چند سطری به طور اختصاصی برای این وبلاگ قلم زده در یاد و خاطره استادان استاد(3) داوید اویستراخ. ترجمهاش را بخوانید
فاریای عزیز
داوید اویستراخ یگانه بود. نه فقط نوازندهای خارقالعاده و بزرگ، بلکه بیشتر موسیقیدانی بود فداکار، صمیمی، صادق، و شریف. یکی از معدود هنرمندانی بود که صداقت انسانیش در تفسیر و ترجمان آثاری که اجرا میکرد انعکاس داشت، فارغ از این که آهنگساز که باشد و سبک و مکتبش چه. آنانی چون من که از موهبت و افتخار درک محضر او برخوردار شدیم، تا ابد در خاطر خواهیم داشت عشقی را که با فداکاری بیدریغ و گرمای وجودش در ضمیر یکایک ما میپروراند و تاثیری شگرف در ما داشت، تا سرمشقش گیریم که روش زندگی هنرمندان بزرگ چه باید باشد و رفتار آنان در زندگی چگونه. فقط در کنارش بودن کافی بود که از ما موسیقیدانانی بهتر، ویولنیستهایی برتر، و انسانهایی والاتر بسازد. شخصیت یکتای او همواره بر ما نفوذی روحانی داشت، نفوذ یک روح پرفتوح که همواره باقی خواهد ماند
در ضمن، ترجمهای که از زندگینامه من کردهاید بسیار زیباست، و موجب امتنان
(1) در تماسی با استاد فروغ تلفظ درست اسمش را جویا شدم، پاسخ چنین بود که مانند اسم سایرس ونس گفته میشود، پس نه سیروس است و نه کورش. در ضمن، در سراسر این نوشته، استاد معادل فارسی پروفسور است و عنوان رسمی آکادمیک که فروغ با طی مدارج کسب کرده، و نه عنوان سنتی و اغلب تعارفی ایرانی، و نه استادیار یا دانشیار یا مدرس که به تسامح همه را استاد میگویند
(2) خالی از لطف نیست بدانیم گرومیو در سال 1973 عنوان اصیلزادگی "بارون" دریافت کرد و از این حیث با پاگانینی برابر شد
(3) استادان استاد اضافهای است که مقلوبش کردهام با سرمشقی از شاهانشاه (شاهنشاه) و مؤبدان مؤبد و ترکیبهای مشابه. غرضم استادِ استادان است
(2) خالی از لطف نیست بدانیم گرومیو در سال 1973 عنوان اصیلزادگی "بارون" دریافت کرد و از این حیث با پاگانینی برابر شد
(3) استادان استاد اضافهای است که مقلوبش کردهام با سرمشقی از شاهانشاه (شاهنشاه) و مؤبدان مؤبد و ترکیبهای مشابه. غرضم استادِ استادان است
فقط میتونم بگم فوق العاده بود.
پاسخحذف