سالها پیش، اگر کسی از اتفاق عاشق موسیقی علمی میشد و میخواست اطلاعی کسب کند، نه به عنوان موسیقیدان که در حد موسیقیدوست، منبعی نداشت جز دو کتاب ارزنده از سعدی حسنی، چاپ انتشاراتی صفیعلیشاه، یکی "تاریخ موسیقی" و دیگری "تفسیر موسیقی" و البته تئوری موسیقی از عزیز شعبانی چاپ دانشگاه شیراز. اما چه خوشبخت است آن که امروز عاشق شود. دهها کتاب چاپ شده کاغذی در اختیار دارد، از تاریخ و تفسیر تا تئوری، و دهها نشریه الکترونیکی فارسی در اینترنت. بگذریم از هزاران نشریه و راهنما و فهرست و دائرةالمعارف غیر فارسی
این نشریهها میتوانند ازنظر ماهیت و هدف و روش دستهبندی شوند البته. بعضی صرفا نسخه الکترونیکی یک مجله کاغذی هستند، مثل "هنر موسیقی". بعضی دیگر مجله کاملا اینترنتی به شمارند که با نوشتههای اهدایی علاقهمندان روزگار میگذرانند و از الف تا یای انواع موسیقی را پوشش میدهند، مثل گفت وگوی هارمونیک. در این میان نشریههایی هم هستند که فقط کار دیگران را فهرست میکنند، مثل سل. اما شگفتانگیز است کار وبلاگداران خصوصی که با تلاش شب وروز ولی بی مواجب، آثار بزرگ موسیقی علمی را با فایلهای صوتی و گاه با نت در اختیار همه قرار میدهند به رایگان، مثل آرشه
تا سادهتر شود آنچه میخواهم در این نوشته طرح کنم، این بگویم که در نظر من متخصصان تک بعدی، جز استثناهای انگشتشمار، کمتر موفقند. پزشکی با تخصص مغز و اعصاب (نورولوژیست) که در مطبش چند هزار جلد کتاب غیر طبی هم هست و مفسر جدی مولوی است، دکتر لطفی را میگویم، سالی چند روز با طیاره اختصاصی و دریافت هزینهها به لندن خوانده میشود تا چند مریض ناامید از همه جا را ببیند. مهندسی که یک پا موسیقیدان است، از حرفهای مثل همایون خرم تا صدها آماتور، تجربه کرده که وقتی پارتیتایی از باخ میزند، معادلهای را حل میکند که دقیقهای پیش از آن ناامید شده بود، و بالعکس البته، بعد از حل کردن یک معادله دیفرانسیلی رتبه چندم با مشتقات جزئی، باخ را سادهتر میبیند
برگردم به نشریههای موسیقی، با هرج و مرجی که در نگارش فارسی بر آنان حاکم است، که گردانندگان آنها اکثر تک بعدی هستند، و همین که آشنا میشوند با موسیقی، قلم به دست میگیرند و مینویسند، بی هیچ تلاش برای درست نوشتن. این که شروع کنند به نوشتن، با ارزش است و مستحسن، که در غیر این صورت آن دهها نشریه که در ابتدا گفتم حاصل نمیشود. اما این که نیاز نمیبینند یا دوست ندارند به تدریج یاد بگیرند فارسی را کمی بهتر بنویسند، سهل انگاری است و خیلی بد، نمیگویم نابخشودنی و فاجعه، که نیست، در این دنیای مجازی. از آن بدتر آنان که به قول خود فقط لینک میدهند، و حتی قادر نیستند سره و ناسره روایتها را تشخیص دهند
محض آن که کلی گویی نکرده باشم که به پشیزی نمیارزد، چند نمونه تقدیم کنم و سخن را کوتاه
در "سل"، اسم تارا کمانگر پیانیست، به سارا تغییر یافته، و این که چرا از سل گله میکنم، چون من با سل طرفم و آن را میبینم، و نه جایی که به آن لینک داده شده است. و کار آن را هم فهرست بندی میدانم که کم ارزش نیست، مشروط بر آن که به مطلب غلط لینک ندهد
در همان "سل" دو بار آمده که علی رهبری اولین بار در ایران سنفونی نهم بتهوون را اجرا کرد، در حالی که این سنفونی اولین بار در سال 1356 به رهبری فرهاد مشکوة اجرا شد، وقتی که علی رهبری جوانی بود تازه از فرنگ برگشته. اما نا بخشودنی آن است که با علاقه و صرف وقت اشتباه را تذکر دهی و بگویند ما فقط لینک میدهیم، چیزی در حد آن عبارت بیمعنی و بیمزه مأمور و معذور
در "گفت وگوی هارمونیک" آمده "اگر قرار باشد در یک فرصصت کوتاه، فشرده و سریع موقعیت نشر و ناشر در موسیقی را ترسیم کنیم، حاصل جز یادداشتی کوتاه و فشرده و سریع نخواهد بود..." این فرصصت اشتباه تایپی است، یا لپی، یا هر چیزی، غیر از بی اطلاعی نویسنده به گمان من. پس چه راحت قابل اجتناب بود با یک بار خواندن. اما موقعیت ترسیم نمیشود، شاید تصویرپذیر باشد، یعنی تصور و تجسمی به خواننده بدهد، اما ترسیم نه، برای موقعیت نشر نمیتوان قلم و گونیا به دست گرفت و مشغول شد
همان جا چند سطر بعد اضافه شده "در اینجا اگر سخن از این معقوله میگوئیم، باید منحصر و محدود باشد به حوزه نشر و انتشارکتب موسیقی، چراکه عهده بنیه و بدنه نشر موسیقی، تولید و پخش آثار شنیداری است..." اول که معقوله نمیدانم چیست، و این را دیگر خطای تایپی هم نمیبینم. بعد، عهده بنیه و بدنه نشر چه جور جانوری است با چه شکل سر و گوش و دم؟ دریغ
ایضا در همان "گفت وگوی هارمونیک" آمده "در سلسه مطلبی که در این باره میخوانید در جاهایی اشاره شده می شود که فیلمبرداری بر اساس ریتم موسیقی انجام میشود." اول، اگر کسی بتواند این را معنی کند جایزه دارد. دوم، در اول دبستان به شش سالگان میگویند "می" کاری جدا نوشته میشود، نه که نوآموز "می" استمرار را درک نمیکند، میگویند "می" کاری. بدتر، یکدست نبودن نوشته، که "می" استمرار در یک جمله دو بار چسبیده و یک بار جدا شده است
کاردینال دوک دو ریشلیو صدر اعظم مقتدر فرانسه میگفت از هر کسی چند سطر نامه به من نشان دهید میتوانم درهمان چند سطر دلیلی برای اعدام او بیابم. من هم میگویم از هر کسی چند سطر نوشته به من نشان دهید میتوانم چند غلط در آن بیابم، حتی از خودم! کاش سعی کنیم هر روز بهتر شویم
این نشریهها میتوانند ازنظر ماهیت و هدف و روش دستهبندی شوند البته. بعضی صرفا نسخه الکترونیکی یک مجله کاغذی هستند، مثل "هنر موسیقی". بعضی دیگر مجله کاملا اینترنتی به شمارند که با نوشتههای اهدایی علاقهمندان روزگار میگذرانند و از الف تا یای انواع موسیقی را پوشش میدهند، مثل گفت وگوی هارمونیک. در این میان نشریههایی هم هستند که فقط کار دیگران را فهرست میکنند، مثل سل. اما شگفتانگیز است کار وبلاگداران خصوصی که با تلاش شب وروز ولی بی مواجب، آثار بزرگ موسیقی علمی را با فایلهای صوتی و گاه با نت در اختیار همه قرار میدهند به رایگان، مثل آرشه
تا سادهتر شود آنچه میخواهم در این نوشته طرح کنم، این بگویم که در نظر من متخصصان تک بعدی، جز استثناهای انگشتشمار، کمتر موفقند. پزشکی با تخصص مغز و اعصاب (نورولوژیست) که در مطبش چند هزار جلد کتاب غیر طبی هم هست و مفسر جدی مولوی است، دکتر لطفی را میگویم، سالی چند روز با طیاره اختصاصی و دریافت هزینهها به لندن خوانده میشود تا چند مریض ناامید از همه جا را ببیند. مهندسی که یک پا موسیقیدان است، از حرفهای مثل همایون خرم تا صدها آماتور، تجربه کرده که وقتی پارتیتایی از باخ میزند، معادلهای را حل میکند که دقیقهای پیش از آن ناامید شده بود، و بالعکس البته، بعد از حل کردن یک معادله دیفرانسیلی رتبه چندم با مشتقات جزئی، باخ را سادهتر میبیند
برگردم به نشریههای موسیقی، با هرج و مرجی که در نگارش فارسی بر آنان حاکم است، که گردانندگان آنها اکثر تک بعدی هستند، و همین که آشنا میشوند با موسیقی، قلم به دست میگیرند و مینویسند، بی هیچ تلاش برای درست نوشتن. این که شروع کنند به نوشتن، با ارزش است و مستحسن، که در غیر این صورت آن دهها نشریه که در ابتدا گفتم حاصل نمیشود. اما این که نیاز نمیبینند یا دوست ندارند به تدریج یاد بگیرند فارسی را کمی بهتر بنویسند، سهل انگاری است و خیلی بد، نمیگویم نابخشودنی و فاجعه، که نیست، در این دنیای مجازی. از آن بدتر آنان که به قول خود فقط لینک میدهند، و حتی قادر نیستند سره و ناسره روایتها را تشخیص دهند
محض آن که کلی گویی نکرده باشم که به پشیزی نمیارزد، چند نمونه تقدیم کنم و سخن را کوتاه
در "سل"، اسم تارا کمانگر پیانیست، به سارا تغییر یافته، و این که چرا از سل گله میکنم، چون من با سل طرفم و آن را میبینم، و نه جایی که به آن لینک داده شده است. و کار آن را هم فهرست بندی میدانم که کم ارزش نیست، مشروط بر آن که به مطلب غلط لینک ندهد
در همان "سل" دو بار آمده که علی رهبری اولین بار در ایران سنفونی نهم بتهوون را اجرا کرد، در حالی که این سنفونی اولین بار در سال 1356 به رهبری فرهاد مشکوة اجرا شد، وقتی که علی رهبری جوانی بود تازه از فرنگ برگشته. اما نا بخشودنی آن است که با علاقه و صرف وقت اشتباه را تذکر دهی و بگویند ما فقط لینک میدهیم، چیزی در حد آن عبارت بیمعنی و بیمزه مأمور و معذور
در "گفت وگوی هارمونیک" آمده "اگر قرار باشد در یک فرصصت کوتاه، فشرده و سریع موقعیت نشر و ناشر در موسیقی را ترسیم کنیم، حاصل جز یادداشتی کوتاه و فشرده و سریع نخواهد بود..." این فرصصت اشتباه تایپی است، یا لپی، یا هر چیزی، غیر از بی اطلاعی نویسنده به گمان من. پس چه راحت قابل اجتناب بود با یک بار خواندن. اما موقعیت ترسیم نمیشود، شاید تصویرپذیر باشد، یعنی تصور و تجسمی به خواننده بدهد، اما ترسیم نه، برای موقعیت نشر نمیتوان قلم و گونیا به دست گرفت و مشغول شد
همان جا چند سطر بعد اضافه شده "در اینجا اگر سخن از این معقوله میگوئیم، باید منحصر و محدود باشد به حوزه نشر و انتشارکتب موسیقی، چراکه عهده بنیه و بدنه نشر موسیقی، تولید و پخش آثار شنیداری است..." اول که معقوله نمیدانم چیست، و این را دیگر خطای تایپی هم نمیبینم. بعد، عهده بنیه و بدنه نشر چه جور جانوری است با چه شکل سر و گوش و دم؟ دریغ
ایضا در همان "گفت وگوی هارمونیک" آمده "در سلسه مطلبی که در این باره میخوانید در جاهایی اشاره شده می شود که فیلمبرداری بر اساس ریتم موسیقی انجام میشود." اول، اگر کسی بتواند این را معنی کند جایزه دارد. دوم، در اول دبستان به شش سالگان میگویند "می" کاری جدا نوشته میشود، نه که نوآموز "می" استمرار را درک نمیکند، میگویند "می" کاری. بدتر، یکدست نبودن نوشته، که "می" استمرار در یک جمله دو بار چسبیده و یک بار جدا شده است
کاردینال دوک دو ریشلیو صدر اعظم مقتدر فرانسه میگفت از هر کسی چند سطر نامه به من نشان دهید میتوانم درهمان چند سطر دلیلی برای اعدام او بیابم. من هم میگویم از هر کسی چند سطر نوشته به من نشان دهید میتوانم چند غلط در آن بیابم، حتی از خودم! کاش سعی کنیم هر روز بهتر شویم
هیچ نظری موجود نیست:
ارسال یک نظر